خلاصه مطالب جلسه دوم

۱۴۰۲/۷/۱۶

فلسفه به مثابه مادر علوم

موضوع فلسفه موجود به ماهو و موجود یا وجود بما هو وجود است. این امر ضرورت فلسفه را ثابت می‌کند، زیرا چیزی نیست که وجود نداشته باشد و آنچه هست وجود دارد، پس فلسفه در تمام علوم است، پس مادر تمام علوم است. حتی فلسفه‌های مضاف، به شمول پذیری وجود باز می‌گردد، چرا که هر چیزی آمیزه‌ای از وجود و ماهیت دارد. ماهیت، هویت آن است و بر هستی نیز بنیان شده است. بخش ماهیت شناختی به علوم خاص بر می‌گردد و بخش وجود شناختی به حوزه فلسفه بر می‌گردد. حقوق یعنی وجود مع الحقوق. علم حقوق؛ تعدادی گزاره‌های وجودی دارد که مربوط به فلسفه است و تعدادی گزاره‌ با ماهیت حقوقی دارد که مربوط به علم حقوق است. در خصوص همه علوم اینگونه است، یعنی همه علوم در گزاره‌های وجودی، مرتبط با فلسفه‌اند. لذا، رویکرد وجودی همه علوم باید مورد توجه قرار گیرد، تا رابطه‌ای بین فلسفه و آن علوم حفظ شود و اصول بنیادین فلسفه باید در علوم مورد توجه قرار گیرد. اما سوال این است که؛ آیا فلسفه اسلامی از این شمول برخوردار است؟ جواب این است که به دلیل حفره‌های عمیق در سازمان فکری اسلامی، شبهه ناکارآمدی ایجاد شده است.

مفهوم وجود

یکی از حلقه‌های مفقوده فلسفه اسلامی در مفاهیم و امور عامه، پرسش از مفهوم وجود است. وجود در فلسفه اسلامی به عنوان امر بدیهی پذیرفته شده است و از مفهوم وجود بحث نشده است، چون آن را «اَعرف الاَشیاء» دانسته و مبنای شناخت همه چیز در نظر گرفته‌اند. «ما یعرف به الاشیاء». در واقع؛ در فلسفه اسلامی باید امر بدیهی را توصیف می‌شد، یعنی وجود باید توصیف و مفهوم آن تبیین می‌گردید. فلسفه غرب هرچند به دلیل فقر معرفت باطنی، دچار خلط مفهوم و حقیقت می‌گردد، اما به مفهوم وجود می‌پردازد و همین حلقه مفقوده فلسفه اسلامی است.

نسبت با دیگری(رابطه موجود با موجود)

اقناع کنندگی در نسبت با دیگری شکل می‌گیرد و این امر در فلسفه مدرسی، یکی از حلقه‌های مفقوده است و به نسبت‌ها توجه نشده است. وقتی از استدلال حرف می‌زنیم همیشه پای دیگری در میان است، اما در فلسفه اسلامی به آن توجه نشده است، در حالی که عقلانیت معطوف به دیگری است. لذا رابطه موجود با موجود حلقه مفقوده در فلسفه اسلامی است. هویت جمعی موجودات و رابطه هویت جمعی موجودات با وجود مورد غفلت واقع شده است. رابطه کثرات با هم باید مورد توجه قرار گیرد و هویت جمعی کثرات با وجود باید بررسی گردد. یعنی اینکه، موجود با موجود و به هویت جمعی با وجود چه رابطه‌ای دارد؟

«الواحد لایصدر عنه الا الواحد» یعنی اینکه از وجود واحد جز واحد صادر نمی‌شود، بدین معنی است که هویت جمعی از واحد صادر می‌گردد. در این راستا، باید تمام کثرات طوری با هم همپوشان شوند که یک واحد را تشکیل دهند، یعنی به مثابه یک واحد جمعی از واحد صادر گردند. همه کثرات در نگاه جمعی در یک وحدت جمعی قرار دارند، لذا بحث وحدت در کثرت و کثرت در وحدت مطرح می‌شود..