خلاصه و اهم مباحث جلسه هفتم 

۱۴۰۲/۸/۷

یکی از حلقه های مفقوده این است که رابطه امر ذهنی و عینی حل نشده است.
امر بدیھی آیا امری ذهنی است یا عینی؟ کلی است یا جزئی؟ مفهوم یا مصداق؟
فلسفه امری وجودی است، پس باید همه جا حضور داشته باشد، در اجتماع مصادیق هستند و باید به مفاهیم (کلیات) ارجاع داده شوند.
اختلاف در مصادیق نشأت گرفته از عدم درک مشترک از مفاهیم است (فقدان امر بین الاذهانی)
فهم یکسان مشکل هم ارزی ایجاد میکند.
فهم مشترک به معنای فهم یکسان نیست، اگر فهم مشترک باشد، غیریت ایجاد میشود، یعنی چندگانه های ناسازگار و متناقص باعث بطلان و نفی جویی میگردند.  
الگوهای فهم مشترک، الگوهایی هستند که اصالت به چندگانگی (اصالت ماهیت) را حذف  و از هم هم ارزی دوری میکنند.
تعریفی جامع و مانع از امر مشترک این است که هم چندگانه ها حذف گردند، یعنی اصالت به ماهیت داده نشود و هم فهم یکسان نباشد و هم ارزی ایجاد نگردد و از طرفی نیز نمی توان ماهیات (موجودات) را نادیده گرفت، لذا برای حل این مسأله ملاصدرا بدنبال اصالت وجود، اشتراک وجود را مطرح کرد و پس از آن به تشکیک وجود پرداخت.
الگوی مورد نظر باید واقعیات چندگانه را بپذیرد، از هم طرازی دوری کند و در عین حال از ناسازگاری چندگانه ها دوری کنند که مبحث وحدت و کثرت صدرایی مطرح می شود. یعنی باید از وحدت آسمانی به کثرت زمینی برسیم که منشاء این تفکر در ابن عربی است.