خلاصه و اهم مطالب جلسه یازدهم

۱۴۰۲/۹/۵
برای دستیابی به طرح کلی اندیشه صدرایی به مثابه یک نظام و سیستم فلسفی و تفکر سیستماتیک، باید با رویکرد نقادانه به آن نگریست و علاوه بر نقاط قوت، باید حلقات مفقوده و کاستی ها بررسی شود.
حلقه مفقوده اصلی اندیشه صدرایی رابطه موجودات با همدیگر و بحث دیگری و نسبت ها است، که در صورت پرداختن به آن، فلسفه صدرایی از نافرجامی خارج و به حوزه معرفت شناسی و علوم انسانی راه می یابد.
مهمترین بحث فلسفه صدرایی، اصالت وجود است و علی رغم و یژگی روشی و محتوایی با ابهام ها و حواشی روبروست.
مهمترین حاشیه بحث اصالت وجود، پرداختن به اعتباریت ماهیت و رابطه وجود و ماهیت است، که ما را از جهان واقع دور می کند.
اصالت وجود ما را با واقعیت عینی درگیر میکند و از فاصله بین ذهن و عین میکاهد.
در فلسفه بدنبال شناخت عینی و ادراک واقعیت خارجی هستیم و شناخت ذهنی باید در اختیار شناخت عینی باشد.
هر چند ذهن مرتبه ای از مراتب واقع است و احکامی دارد، اما در فلسفه بدنبال شناخت امر واقع و عینی هستیم.
در اصالت وجود باید تمرکز بر اصالت وجود باشد نه اعتباریت ماهیت. ارزش اعتباریت ماهیت منطقی است نه فلسفی.
در عالم عین، یگانگی و وحدت وجود دارد، یگانه ای که مفاهیم مختلف در تحلیل ذهنی بر آن حمل می شود.
در اصالت وجود، نکته بنیادین وحدت وجود است، وجودی که در ذات خود دارای یگانگی است.
در کنار وحدت، چندگانگی و کثرت است که در ذات خود برانگیزنده تضاد، جدایی، غیریت و تباین است و بر اساس قاعده بطلان تضاد، نمی توان آن را پذیرفت و اصالت ندارد. اما چون چندگانه ها در وجود مشترک هستند و اشتراک دارند، لذا تفاهم و با هم بودگی و پیوست بین آنها ممکن است و اصالت دارد.
کثرت اصالت ندارد و کثرت و وحدت هر دو نیز نمی توانند اصیل باشند، پس اصالت با وحدت است.
ملاصدرا چالش رابطه وحدت و کثرت را طی گام هایی حل می کند: گام اول اینکه با بحث اصالت وجود، وحدت در ذات وجود را مطرح کرد. در گام دوم، کثرات را بگونه ای همساز و سازگار با وحدت تبیین کرد.
ملاصدرا بین نقیض ها در شرایط یکسان رفع ناسازگاری کرد و از طریق یکسانی در حمل، بدلیل وجود ذاتی آنها، بین آنها تفاهم و سازگاری ایجاد نمود.(کثرات سازگار با وحدت بین شد.)
سازگاری بین کثرات در نظام صدرایی، با تشکیک حل گردید و تمایز کثرات در ذات آنها نیست، تا موجب تغایر ذاتی گردد و ما به الامتیاز آنها به امر مشترک و وجود بر می گرد، نه عامل بیرونی و ماهیات.
متضادین و متباینین قابل حمل بر همدیگر نیستند، مگر امر مشترکی داشته باشند و منشاء ما به الافتراق همان مابه الاشتراک باشد.

"إن الوجود حقيقة واحده لا جنس لها ولا فصل و هي في جميع الاشيا بمعنى واحد و افرادها الذاتية ليست متخالفه بالذوات ولا بالهويات التي مغايرة لذات بل هويات التی هی عين الذات"  (اسفار، جلد۱ - صفحه ٤٣٣)