سید عباس حسینی قائم مقامی

متن حدیث :
« قَالَ رَجُلٌ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَنَا مِنْ شِیعَتِكُمْ                                                        
قَالَ ع: اتَّقِ اللَّهَ وَ لَا تَدَّعِیَنَّ شَیْئاً یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى لَكَ: كَذَبْتَ وَ فَجَرْتَ فِی دَعْوَاكَ.
إِنَّ شِیعَتَنَا مَنْ سَلِمَتْ قُلُوبُهُمْ مِنْ كُلِّ غِشٍّ وَ غِلٍّ وَ دَغَلٍ وَ لَكِنْ قُلْ: أَنَا مِنْ مُوَالِیكُمْ وَ [مِنْ‏] مُحِبِّیكُمْ »
( تفسیر إمام حسن عسكری علیه السلام  ص : 307)

ترجمه :
شخصی به امام حسین (ع) عرض كرد : « ای فرزند پیامبر خدا ، من از شیعیان شما هستم ! » آن حضرت فرمود : «از خدا پروا كن و ادعایی نكن كه خداوند بزرگ به دلیل این ادّعایت به تو بگوید : دروغ می گویی  ومرتكب گناه شدی! چرا كه  شیعیان ما كسانی هستند كه دلهایشان از هر گونه حیله گری (دورویی ) ، كینه توزی (خیانت ) و فریبكاری (دروغ) پیراسته و تهی است.
 [ پس تا زمانیكه این صفات و خصوصیات را نداری ، نباید بگویی شیعه ما هستی ] بلكه بگو: من از دلبستگان و دوستداران شما هستم.


بیان :
روایات متعددی به این مضمون وارد شده كه امامان اهل بیت (ع) با تفكیك میان دو عنوان «شیعه»(پیرو) و «محب»(دوستدار)، هر كسی را شایسته عنوان شیعه (پیرو) نمی دانند و از میان دوستداران و محبان اهل بیت (ع) فقط كسانی كه دارای شباهت های اخلاقی و رفتاری با آن بزرگواران معرفی می باشند را شایسته برخورداری از این عنوان معرفی می كنند. . در برخی روایات ، ائمه (ع) در برابر كسی كه ادعای شیعه بودن می كند، به این مضمون می فرمایند :  ادعای شیعه بودن نكن، چرا كه این ادعا، دروغ است و نه تنها برای تو سودی ندارد، بلكه چون ادعای مقام و مرتبه ای را كرده ای كه شایستگی آن را نداری ، با همین ادعا بر گناهانت می افزایی » ( ر. ك . تفسیر امام حسن عسگری / ص 308 و 309)

در برخی روایات دیگر نیز با یاد آوری اینكه نمونه شیعه واقعی سلمان فارسی ، ابوذر غفاری ، مقداد و عمار یاسر بوده اند، در مورد شخص گرانفروشی كه در بازار، آشكارا ادعای شیعه بودن می كرد ، به این مضمون گفته شده است : « آیا این شخص ، همانند سلمان ، ابوذر ، مقداد و عمار است؟ هرگز چنین نیست كه این ، شبیه آنان باشد! [پس او نمی تواند خود را «شیعه» بنامد ] اما مانعی نیست كه بگوید من دوستدار محمد و آل محمد هستم و دوستان آنان را دوست می دارم و دشمنانشان را دشمن می دارم.»

نكته مهم در تمام این روایات این است كه هرگز ملاك شیعه بودن را صرفآً در انجام اعمال عبادی  و آنچه كه معمولاً در میان مومنان و شیعیان ، نشانه ایمان و یا شیعه بودن پنداشته می شود ، نمی دانند . بلكه دقیقاً حضرات معصومین (ع) در صدد بوده اند تا آشكارا و با صراحت هر چه تمام ، این پندار نادرست كه در میان بسیاری از مسلمانان و شیعیان وجود دارد مورد نقد و نفی قرار دهند و به همین دلیل در برابر پندار و تصورعمومی كه معمولاً «انجام عبادات » ، «شركت ومشاركت در مراسم ومناسك مذهبی » ،«اظهار دوستی و محبت» و حتی هوا داری از اهل بیت (ع) را نشانه ایمان و نشانه تشیع می دانند ، آن حضرات«برخورداری ازاخلاق و ارزشهای انسانی» را ملاك اصلی برای شایستگی نام «شیعه» و سنجش میزان صداقت مدعیان پیروی از خود معرفی نموده اند و لذا پرهیز ازرفتارها و صفات ناشایسته ای چون دروغ ، كینه توزی نسبت به دیگران ، فریبكاری ، تكبر ، خود بزرگ بینی و نیز در مقابل ، برخورداری از صفات و رفتارهای نیكویی چون انصاف ، تواضع ، دوستی و محبت به دیگران ، رعایت حقوق دیگران ، خیرخواهی و شفقت نسبت به دیگران ، انفاق و دستگیری از دیگران ، گذشت و چشم پوشی از خطا و.... را به عنوان شاخصه ها و نشانه های اصلی مومن و «شیعه » معرفی كرده اند و نكته قابل توجه اینكه در این روایات  تاكید شده آنان كه از این نشانه ها برخوردار نیستند، ولی با این حال خود را شیعه می نامند ، همین ادعای آنان « دروغ بزرگی » است كه بر مجموعه گناهانشان می افزاید و خشم و غضب الهی را به دنبال دارد .

 در واقع پیام اصلی این روایات توجه دادن مومنان و شیعیان به اصل مهم « آسیب شناسی ایمان » و «نقادی خود» است. «ایمان» نهالی است كه در سرزمین وجود آدمی كاشته می شود و به بار نشستن آن نیازمند مراقبت دائمی است . بی تردید بخشی از این مراقبت ، متوجه آسیبها و دشمنان بیرونی می باشد. اما بخش اصلی آن كه معمولاًمورد غفلت قرار می گیرد، آسیب شناسی درونی است .

آسیب هایی كه درون خود فرد مومن قرار دارد و نیز آسیبهایی كه  از عواملی درون دایره ایمان ناشی می گردد . درچنین مواردی فرد مومن گاه آنچنان به شایستگی دینی و عمق باورهای ایمانی خود اطمینان پیدا میكند كه با صدای بلند در جامعه به آن افتخار می نماید . (چنانكه در روایت شخص گرانفروش اشاره شد) و این« اطمینانِ به خود» آنچنان جرات و جسارتی به او می بخشد كه حتی در محضر امام معصوم (ع) ادعای شیعه بودن می كند به طوری كه گاه شخص مدّعی نه تنها خود را به امام معصوم (ع) شیعه معرفی می كند بلكه فراتر از آن «شیعۀ خُــلَّص» (شیعه خالص ) می نامد. (ر. ك. بحار الانوار / جلد 65 / ص 156 / باب 19 )  و گاه نیز در حضور امام (ع) به شیعه بودن خود بر دیگران فخر می فروشد . ( همان منبع ص 156و 157)

این « خود باوری كاذب» كه به صورت بیماری خود شیفتگی ظهور می كند دقیقاً همان چیزی است كه در این روایات مورد نقد صریح و مستقیم حضرات معصومین قرار گرفته است و شیوه درمان عملیِ این بیماری را نیز آموزش داده اند كه آن چیزی نیست جز: انتقاد از خود!  در برخی از این روایات، امام (ع) برای نشان دادن اهمیت فوق العاده خود انتقادی ، نمونه های مثبت را مورد تشویق و تجلیل فراوان قرار داده اند . به طور مثال یكی از یاران امام صادق (ع) به نام عمار دُهــنی ، وقتی یكی از مخالفان، او را شیعه و رافضی نامید ، سخت گریست و خود را شایسته این نام ندانست و گفت این نام شایسته كسی است كه باطل ها و زشتی ها را ترك گفته باشد . آنگاه كه امام (ع) این ماجرا را شنید او را مورد تجلیل فراوان قرار داد .